به گزارش مشرق، سیدمحمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها شاید در آمریکا بر سر همه چیز اختلاف باشد اما دستکم در یک مورد هیچ اختلافی نیست: «افتضاح خروج از افغانستان».
فرار آمریکا از افغانستان آنقدر مفتضحانه بود که رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، ژنرال «مارک میلی» رئیسوقت ستاد مشترک ارتش آمریکا را برای این افتضاح لایق اعدام دانست. «مارک میلی» نیز که یکی از مخالفان سرسخت ترامپ به شمار میرفت و در سخنرانی بازنشستگیاش از ریاست ستاد ارتش آمریکا، تلویحا او را «دیکتاتور خودخوانده» نامیده بود؛ خروج آمریکا از افغانستان را یک «شکست راهبردی» در کارنامهاش به شمار آورد. اما این افتضاح را فقط نباید به پای نظامیان آمریکا نوشت. ماجرای «خروج از افغانستان» جلوهای از پریشانی و سرگیجه تصمیمسازی در حاکمیت آمریکا است.
آگوست ۲۰۲۱ مجری شبکه ایبیسی از بایدن پرسید: «آیا مشاوران نظامی به شما نگفتند باید ۲۵۰۰ سرباز در افغانستان باقی بگذاریم؟» بایدن پاسخ داد: «نه. تا آنجایی که به خاطر میآورم هیچ کس این را به من نگفت.» اما ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱ فرماندهان ارشد نظامی آمریکا از جمله «کنت مککنزی»، فرمانده وقت ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) و «مارک میلی» رئیسوقت ستاد مشترک ارتش در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح سنا به همراه «لوید آستین» وزیر دفاع حاضر شدند و گفتند به رئیسجمهور آمریکا توصیه کرده بودند حدود ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی در خاک افغانستان باقی بمانند و تصریح کردند که با شیوه خروج فعلی آمریکا از افغانستان موافق نبودند. میلی اندکی بعد در جلسه محرمانه دیگری با حضور سناتورهای آمریکایی شرکت کرد و آنطور که آکسیوس از محتوای این جلسه افشا کرده است؛ رئیسوقت ستاد مشترک ارتش آمریکا در آن جلسه وزارت خارجه این کشور را مقصر خروج افتضاحآمیز از افغانستان دانست. آن طرف در وزارت خارجه ایالات متحده اما توپ را در زمین کاخسفید میاندازند؛ «کریس ویپل» در کتاب خود با عنوان «نبرد زندگی او»(The Fight of His Life) از قول «ویلیام برنز» رئیسسازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) مینویسد: «سازمان اطلاعاتی آمریکا کار خود را صادقانه انجام داده و به ضعفهای رهبری افغانستان و نیروهای ارتش این کشور اشاره کرده بوده است.... تمام این مسائل به بایدن اطلاع داده شده بود.» کاخ سفید البته در این مورد تلاش میکند کاسه کوزهها را بر سر مقامات پیشین آمریکا بشکند و «ران کلین» رئیسکارکنان کاخ سفید در اظهاراتی تند «لئون پانتا» رئیسپیشین سازمان اطلاعات مرکزی(CIA) را به عنوان فردی که مسئول آموزش نیروهای نظامی افغانستان بوده، سرزنش کرد.
اختلاف در میان مسئولان اجرایی امری طبیعی است و در هر کشوری میتواند وجود داشته باشد اما اختلافات در میان دولت و دولتمردان آمریکا فراتر از رویهای مرسوم و عادی به نظر میرسد. از همان ابتدای تشکیل دولت بایدن اختلافات میان او و سایر مقامات دولت آغاز شد. رئیسجمهور آمریکا در اولین ماههای حضورش در کاخ سفید با ابراز نارضایتی از عملکرد معاونش، «کامالا هریس» را یک «پروژه نیمهکاره» خواند. به صورت متقابل نزدیکان هریس نیز از جایگاه سیاسیای که بایدن برای او تعریف کرده شکایت کردند. خبر تنشها میان رئیسجمهور آمریکا و معاونش به رسانههای آمریکایی مثل سیانان و فاکسنیوز درز کرد تا جایی که فاکسنیوز مدعی شد بایدن ممکن است فردی جدید را به عنوان معاون خود انتخاب کند. همین اختلافات سبب شد تا معاون رئیسجمهور آمریکا نسبت به همتایان پیشین خود از اذهان و محافل عمومی دور بماند.
دولت بایدن هنوز یک ساله نشده بود که دو نفر از مدیران ارشد کاخ سفید استعفا دادند. «اما رایلی» رئیسدفتر ارتباطات کاخ سفید و «اشلی اتین» مدیر ارتباطات «کامالا هریس» هر دو به صورت غیرمنتظره در نوامبر ۲۰۲۱ از سمت خود کنارهگیری کردند. ۱۶ ماه بعد استعفای ناگهانی «سوزان رایس» مشاور سیاست داخلی بایدن مهر تأیید دیگری بر اوضاع آشفته کاخ سفید بود. تقریبا همان زمان بود که یک استعفای ناگهانی دیگر در دولت آمریکا مطرح شد. می۲۰۲۳ انبیسی به نقل از سه مقام وزارت دفاع آمریکا خبر از استعفای «کالین کال» معاون وزیر دفاع و سیاستگذار ارشد پنتاگون داد. استعفاهای ناگهانی در وزارت خارجه آمریکا هم وجود داشت مثل استعفای ناگهانی «ند پرایس» از سمت خود به عنوان سخنگوی وزارت خارجه؛ استعفایی که «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا از بیان علت آن خودداری کرد.
اما اگر استعفای «ند پرایس» و برکناری معاونش «جالینا پورتر» را نادیده بگیریم، پیش از آنها برکناری «ریچارد نفیو» یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا و عضو گروه مذاکرهکنندگان آمریکایی با ایران بود که ژانویه ۲۰۲۲ خبرساز شد. اگرچه مقامات آمریکایی دوست داشتند خداحافظی نفیو را امری کاملا طبیعی جلوه دهند و گفتند: «هیچ یک از اعضای تیم به دلیل هیچ چیز دیگری غیر از دلایل عادی پرسنلی کنار گذاشته نشده یا از تیم جدا نشدهاند.» اما «ریچارد نفیو» خودش در توئیتر علت این کنارهگیری را امری عادی و پرسنلی اعلام نکرد و گفت: «من در ششم دسامبر تیم مذاکرهکننده با ایران را به دلیل اختلافنظر صادقانه در مورد سیاست، ترک کردم. هفته گذشته هم وزارت امور خارجه را ترک کردم.» علاوهبر نفیو مدتی بعد «دان شاپیرو» و «جارت بلانک» دو عضو ارشد دیگر از گروه مذاکرهکنندگان آمریکایی نیز ترجیح دادند از وزارت خارجه آمریکا جدا شوند. آن روزها گمانهزنی رسانههای غربی و به تبع آنها جریان غربگرای داخل ایران از این تغییر و تحولات، ارسال نشانههای مثبت از طرف بایدن و «رابرت مالی»(نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) به ایران با کنارگذاشتن افراد تندرو از تیم مذاکراتی آمریکا بود اما وقتی «رابرت مالی» هم در ژوئن ۲۰۲۳ برکنار شد؛ آنچه بیش از این خوشخیالیها، واقعی به نظر میرسید اختلافات شدید و دوقطبی حتی در داخل عالیترین نهادهای تصمیمگیری آمریکا مثل وزارت خارجه این کشور بود.
جنجالهای اخیر در محافل آمریکایی درباره افشای رایانامههای برخی مشاوران وزارت خارجه آمریکا در موضوع پرونده هستهای ایران میتواند شاهد دیگری برای این ماجرا باشد. ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳(۷ مهر ۱۴۰۲) تارنمای آمریکایی سمافور خبر از دسترسی خبرنگاران خود به متن بیش از هزار رایانامه کارشناسان آمریکایی مرتبط با وزارت خارجه آمریکا در موضوع پرونده هستهای ایران داد. آنها مدعی شدند تحلیل این دادهها نشان میدهد برخی کارشناسان آمریکایی و اروپاییِ ایرانیالاصلِ به خدمت گرفته شده توسط وزارت خارجه آمریکا در موضوع مذاکرات هستهای بیش از آنکه منافع ایالات متحده را رعایت کنند، تحت نفوذ ایران بودهاند. این ادعا البته روایتی یک سویه بود چون فقط به مواردی میپرداخت که افراد مورد نظر در نامههایشان تعامل مثبتی همسو با نظر برخی مقامات ایرانی داشتند و اصلا به مواردی اشاره نمیکرد که طرفهای ایرانی تحت تأثیر نظر این کارشناسان آمریکایی به تغییر دیدگاههای خود پرداختند. واقعیت اینطور به نظر میرسید که نسل جدیدی از دلالان رابطه ایران و آمریکا شکل گرفته بود و حالا دستکم بخشی از این شبکه دلالی تازه تأسیس، قربانی یک نزاع جناحی در عالیترین سطوح سیاسی وزارت خارجه آمریکا میشد.
«شکاف»، «اختلاف»، «افتراق» و واژههای دیگری از این دست، اصلیترین کلیدواژهها در تحلیل آمریکای امروز است. اختلافی که از پایینترین سطوح در کف جامعه آمریکا شروع میشود و تا عالیترین سطوح حاکمیتی آن وجود دارد. آخرین مورد مربوط به برکناری «کوین مککارتی» رئیسمجلس نمایندگان آمریکا به عنوان سومین مقام قدرتمند این کشور بعد از رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور بود. درخواست برکناری او توسط همحزبیهایش فقط به این دلیل مطرح شد که مککارتی با به رأی گذاشتن لایحه بودجه ۴۵ روزه، مانع از تعطیلی دولت «جو بایدن» شده بود!
حالا شاید علاوهبر «افتضاح خروج از افغانستان» بر سر یک چیز دیگر نیز در آمریکا هیچ اختلافی نباشد: «افتضاح دعواهای داخلی آمریکا». در چنین فضایی باید مشتاقانه به تماشای کارزارهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده نشست. انتخابات در چنین جامعهای نه فیصلهبخش که نقطه نزاع دیگری برای قطبیدگی هر چه بیشتر خواهد بود. این روزها همه از بیماری و فرتوتی رئیسجمهور آمریکا میگویند اما ظاهرا آمریکا بیمارتر از بایدن است.